ماه یازدهم

ساخت وبلاگ

بهمن پشت در است. ماهی که یعنی آن قدر از سال، گذشته که کم‌کم باید به فکر جمع‌بندی، جمع و جور، حساب و کتاب یا چیزهایی از همین دست باشی. یعنی آن قدر به سال جدید نزدیک شدیم که اگر اهلش باشی باید رخت و لباس نو بخری. و اگر در دسته آدم‌های به شدت اهل برنامه‌ریزی باشی احتمال دارد که به دنبال تقویم و سررسید سال جدید بروی.

بهمن شروع می‌شود و من دلم می‌خواهد دمای هوا بالا و بالاتر برود. سرما اذیتم می‌کند. تمام مدت باید جوراب و کلاه بافتنی بپوشم و سرانگشتانم اغلب یخ‌زده است. البته به معنی این نیست که یک عدد ناراضی و دشمن زمستان هستم، بلکه فقط دارم غر می‌زنم.

بهمن برای منی که برنامه‌ زبان را از 14 آبان شروع کردم یعنی تازه دو ماه و نیم گذشته. یعنی تا 14 آبان سال دیگر هنوز کلی وقت دارم. بهمن، موقع گردگیری سالانه کتابخانه کوچک قهوه‌ای تیره است. اما الان احساس می‌کنم حال و حوصله‌اش را نداشته باشم. شاید امسال بی‌خیالش شوم. در ضمن، دنبال سررسید 1402 هم نمی‌روم. فکر می‌کنم به باقی‌مانده همین امسال بی‌احترامی کرده‌ام. می‌‌گذارم آن آخرهای اسفند یا نه، وقتی فروردین آمد، در روزهای خلوتی عید، به شهرکتاب مورد علاقه‌ام می‌روم و آن مدلی که می‌خواهم را می‌خرم.

این ماه یعنی فقط دو ماه فرصت دارم تا هر چند تا کتابی را که دوست دارم بخرم. چون واقعا و خیلی جدی تصمیم دارم سال جدید هیچ کتابی-تاکید می‌کنم هیچ کتابی- نخرم. بله، از این نوع نیت‌ها هم قبلا کرده‌ام و به شدت هم شکست خورده است اما این بار، این نخریدن برایم یک چالش مهم و اساسی است. جدا از مسئله مالی، از تعداد زیاد نخوانده‌های کتابخانه‌ام خجالت می‌کشم. پس بهمن می‌شود آخرین مهلت نهایی کردن لیست خرید کتاب امسال. (شما ولی می‌توانید قول و قرار خرید کتاب ممنوع در سال جدید من را، از همین حالا محتوم به شکست بدانید!)

از نیمه‌های بهمن قصد دارم سری به کمد لباس‌هایم بیندازم تا ببینم می‌توانم از تعدادی از آنها دل بکنم یا نه؟ بهمن و البته اسفند می‌تواند وقت مناسبی برای بیرون دادن هر چیزی باشد که دیگر قابل استفاده نیستند یا هستند و به هر دلیلی نمی‌خواهی‌شان. یا مورد استفاده‌ات نیست یا به سبک مینیمالیسم‌ها در فکر خلوت کردن دور و ورت و همز‌مان بالا بردن کیفیت زندگی‌ات هستی.

ماه نو، سال نو و حتی روز نو یک گردی دارد که وقتی روی سر و دست آدم می‌نشیند انگار انرژی‌زاست. دوست داری رخوت و بی‌حالی را کنار بگذاری، با امید و دلگرمی جلو بروی. یک چیزی توی قلبت می‌گوید که می‌شود، می‌توانی، حالا گیرم در انتهای هر ماه و سال و روز هم، چیزی دستت را نگرفته باشد اما این از جادوی نو و جدید بودن کم نمی‌کند.

بهمن آمده و من بسیار مشتاقم تا ببینم از کلاه شعبده‌بازی این ماه زمستان چه بیرون می‍‌‌آید.

Blue Hourglass...
ما را در سایت Blue Hourglass دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bluehourglass بازدید : 84 تاريخ : شنبه 15 بهمن 1401 ساعت: 17:54