مراسم قطع دست در اسپوکن

ساخت وبلاگ

باور کنید یا نه آدم‌هایی در دنیا وجود دارند که یک دستش‌شان از مچ قطع شده. نه از سر یک حادثه طبیعی و قابل باور یا اینکه مثلا خود دیوانه‌شان این بلا را سر خودشان آورده‌ باشند. نه، منظورم آدم‌هایی مثل کارمایکل است که عده‌ای دیوانه‌تر از خودش، بی هیچ دلیلی و آن هم در بچگی دستش را روی ریل قطار گذاشته‌اند تا قطار از رویش رد شود. کاش به همین جا ختم می‌شد. نه، این آدم‌های بی‌عقل بعدش با دست کنده شده خودش با او خداحافظی کرده‌اند! از این عجیب و غریب‌تر می‌شود؟ کاری که توامان ترسناک، دیوانه‌وار، خشن، باورنکردنی و بی‌رحمانه است.

این داستان غریب ادامه دارد. آن آدم دست از دست داده یعنی کارمایکل، بیست و هفت سال بعدش را به جست‌وجوی دست قطع‌ شده‌اش می‌گذراند. چرا؟ چون دست خودش است و می‌خواهد پسش بگیرد.

در نمایشنامه «مراسم قطع دست در اسپوکن» فقط از کارها و حرف‌های کارمایکل از تعجب چشمان‌مان گرد نمی‌شود. چهار نفر دیگر هم هستند که همان قدر که دهان‌مان از آنچه انجام می‌دهند باز می‌ماند، غش‌غش هم می‌خندیم، حرص می‌خوریم، عصبانی می‌شویم و دل‌مان می‌خواهد کله‌شان را بکنیم.

مادر کارمایکل که یک خانم پیر هفتاد ساله‌ است و برای نجات یک بادکنک که روی شاخه درختی گیر کرده، از آن درخت بالا رفته و بعد هم افتاده و درب و داغان شده.

توبی و مریلین که مثلا همدیگر را دوست دارند و حالا که گیر کارمایکل افتاده‌اند تازه مشخص می‌شود عیار دوست داشتن‌شان چقدر است و تا چه اندازه حاضرند هر طور شده ار مهلکه فرار کنند حتی اگر به قیمت کشته شدن یکی‌شان باشد!

مروین که شورت پاچه‌دارش تا آخر نمایشنامه دست از سرش برنمی‌دارد و یک متصدی خل و چل پذیرش هتل است و دوستی غریبانه‌ای با میمون‌ها دارد.

همه این‌ها را اضافه کنید به اینکه جان تک‌تک‌شان در خطر است و کارمایکل می‌تواند هر لحظه که اراده کند با اسلحه‌اش یا بنزین آنها را بکشد.

و یک چیز دیگر هم هست حتی اگر باور نکنید. کارمایکل یک چمدان پر از دست قطع شده از انواع و اقسام و مدل و رنگ دارد. حتی دست چروکیده و کوچک بچه.

تمام. دیگر هیچ چیزی نمی‌گویم. فقط این نمایشنامه محشر مارتین مک‌دونا را بخوانید و نبوغ این نمایشنامه‌نویس، فیلمنا‌مه‌نویس و فیلمساز بریتانیایی-ایرلندی را تحسین کنید.

مراسم قطع دست در اسپوکن، مارتین مک‌دونا، ترجمه بهرنگ رجبی، نشر بیدگل، 112ص

Blue Hourglass...
ما را در سایت Blue Hourglass دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bluehourglass بازدید : 90 تاريخ : شنبه 15 بهمن 1401 ساعت: 17:54